به گزارش سینماپرس؛ «شادفیل» مانند بسیاری از کاراکترهای مشابه در انیمیشنهای هالیوودی این ژانر، پسر دست و پا چلفتی و خرابکار رئیس قبیله است که برای تصاحب جایگاه پدر راه درازی را باید بپیماید. او در رقابت با همتایان خود در همه زمینهها عقبتر است جز این که قلب رئوف و مهربانی دارد. شادفیل در سفری سخت درگیر حوادثی میشود که شخصیت او را دستخوش تغییر میکند و در نهایت به نقطهای میرسد که باید انتخابی سرنوشتساز انجام دهد. این ساختار قصه دست سازندگان را برای القای مفاهیم تربیتی مناسب کودکان و نوجوانان باز می گذارد.
فیلمنامه فیلشاه نسبت به ساخته قبلی گروه سازنده، پخته تر شده است اما همچنان جای کار دارد. مخصوصا وقتی قرار است اقتباس از تاریخ مقدس شود، وفاداری به اصل وقایع اهمیت بسیاری دارد. اما ضعف اصلی فیلشاه، شاید پاشنه آشیل تمام صنعت نوپای انیمیشن ماست؛ خلا کارگردانی سینمایی در این انیمیشن به شدت احساس می شود و فیلم گاها در رعایت برخی استانداردهای اولیه عاجز است. بودن یک کارگردان زبردست سینما در چنین پروژه پرخرج و بزرگی می تواند ضریب موفقیت آن را چند برابر کند. همچنین این امر کمک می کند تا دیگر نیازی نباشد شاهد سکانسی از فیلم محمد رسول الله و یا زندگی پی باشیم و در نهایت خلاقیتی ماندگار رقم بخورد. البته نباید فراموش کرد صنعت انیمیشن سینمایی متعهد اکنون در حال گذر از مراحل آغازین رشد و بالندگی خویش است و راهی دراز و پر فراز و نشیب را در پیش دارد.
نکتهای که فیلشاه را از انیمیشنهای خارجی مشابه خود متمایز میسازد، پیام محوری آن است. غالب آثار برجستهای که در آنها شخصیتی معصوم در گذر از حوادثِ یک سفر به کمال میرسد، درونمایه ای مبتنی بر اتکا به خود و اعتماد به نفس دارند. فردیتی که اغلب با اموری موهوم و گاه با عرفان هایی مجعول همراه است. اما فیلشاه سعی کرده تلاش فردیِ متکی بر اعتماد به هدفمندی و نظم جهان را بسیار فراتر از «اثر پروانه» نشان دهد و در قالبی هر چند ناصحانه و کلیشه ای حکمت الهی را در پس رخدادهای زندگی جا بیندازد. امری که شاید از سایر ویژگی های برجسته ی فیلشاه نظیر طراحی کاراکتر، توجه به جزئیات صحنه و رنگ بندی جذاب بسیار مهم تر و برجسته تر باشد. فیلشاه در مجموع انتخابی امن و مناسب برای سینما رفتن خانواده هاست.
اصحاب الایدهها
«هادی محمدیان» در شبکه چهار به مناسبت نیمه شعبان، مقابل چند کارشناس نسبتاً روشنفکر، از زمینه پیدایش انیمیشن شاهزاده روم میگفت و یکی از عوامل رسیدن به این پویانمایی را تربیت و مراقبت خاصِ مرام دینی خانوادگی خودش میدانست؛ کارشناس مقابل هم حرفی نداشت! و اگر در این برهوت سفسطه، محمدیان این حرف را نمیزد، شاید شاهزاده روم، فیلمی در راستای نگهداری از محیطزیست تلقی میشد!
شاهزاده روم، بهواسطه موضوع قدسی، خاستگاه جدی در تربیت دینی پیدا کرد و توانست نسلی از انیمیشنها را برای قشر کودک و نوجوان، ارمغان بیاورد. درواقع این ظرفیت را داشت تا حدودی به خاستگاه تمدن سینمایی دست بیابد و تمدن اسلامی را معرفی کند.
فیلشاه نیز حاوی یک قصه قدسی است و در ادامه شاهزاده روم است؛ قصه اصحاب الفیل، که کدهای فانتزی به خود گرفته است و جهانی متحد یا نیمه متحدِ حیوانات را نشان میدهد، چیزی شبیه کتاب قلعه حیوانات پویانمایی، این خاصیت را دارد که تمام اجزای فرم و محتوایش، قابل خوانش و بررسی است؛ مخصوصاً بهواسطه ایدههای قدسی، سازوکار تمدنی و آخرالزمانی هم پیدا میکنند. بهشرط آنکه افراد محتوا اندیش و تئوریسین به گروه تکنسینهای انیمیشن ایرانی اضافه بشوند که اتفاقاً تولید پویانمایی، کاری مبتنی بر گروه است، و اگر گروه را شبیه یک انسان بدانیم، عقلِ متصلِ هوشمند باید به اجزای اجرایی دستور بدهد و مثلاً دست نمیتواند بهتنهایی از خودش دستور بگیرد. زیرا انیمیشن در ایران، دچار بلوغ زودرس شده است و امور، به دست افراد فنی بوده است و آنها نیز در ازای پول و سفارش، فیلم را تولید میکنند.
ساختار مدیریتی پژوهشی انیمیشن ایرانی مشکل دارد؛ مثلاً برای تولید کریتیو باکس، نیروها بالفعل نشده اند و افراد خلاق هم به خارج میروند. از طرف دیگر نیز صنعت فعلی پویانمایی ایران بااینکه مملو از ایدهها و قصههاست اما نه پروژه خارجی، نه تولید مشترک و نه بازار جهانی و…هیچکدام از این فرایندها را نمیشناسد.
*نقد سینما
ارسال نظر